فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پا زدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

با پا به حرکت درآوردن

فونتیک فارسی

paa zadan
فعل لازم

to march, to kick away, to keep step, to step on, to pedal, to goose-step, to operate by moving the feet

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او تصمیم گرفت به‌جای رانندگی به محل کار، برای ورزش کردن (با دوچرخه) پا بزند.

He decided to pedal for exercise instead of driving to work.

به سربازان دستور داده شد که در جریان رژه پا بزنند.

The soldiers were ordered to goose-step during the parade.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پا زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پا زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پا زدن

لغات نزدیک پا زدن

پیشنهاد بهبود معانی